شمسالدین حمیدیان/ کمتر کسی فکرش را میکرد که ۱۱۰ عنوان اثر سینمایی خود را حائز مقررات جشنواره تشخیص داده و صاحبان این آثار فُرم حضور در جشنواره سی و نهم فجر را پُر نموده و خواستار حضور دراین مهمترین رویداد سینمایی کشور باشند. اتفاقی بسیار مهم که توجه ویژه به چند موضوع را ضرورت میبخشد:
۱/ قطعا حضور این حجم از تولیدات سینمایی به عنوان دستاوردهای یک ساله سینمایی کشور آن هم در شرایط کرونایی، اقدامی بسیار مهم تلقی میشود. شرایطی که عرصههای مختلف اجتماعی و به تبع آن صنعت سینما را متاثر ساخته و آسیبهای جدی بر پیکره اقتصاد سینمای کشور وارد نموده است. پس تولید ۱۱۰ عنوان اثر سینمایی میتواند دستاوردی مهم در کارنامه متولیان کنونی در عرصه سینمای کشور محسوب شود؛ مشروط به آنکه این دستاورد واقعی بوده و تنها بر روی کاغذ ثبت و ضبط نشده باشد. البته برای تشخصی این مهم لازم است تا موعد ۲۰ دی ماه که اسامی فیلم های ارائه شده به جشنواره انتشار می یابد صبر نمود و آن هنگام مشاهده کرد که آیا این دستاورد مُهم تا چه اندازه «کاغذی» و تا چه مقدار «واقعی» است!
۲/ واقعیت پیداکردن وعده و وعیدهای چند روز اخیر و تحقق سخن برگزار کنندگان جشنواره سی ونهم فجر در باب کمیت برگزاری جشنواره امسال، حکایت از تحولی جدی در این جشنواره مینماید. تحولی که بارقه امید را در میان اهالی سینما و فرهنگ دوستانِ زنده ساخت و سبب شد تا جایگاه این رویداد باردیگر با عنوان ویترین سینمای ایران موضوعیت عینی یابد. ویترینی که متاسفانه در این چند سال اخیر به سبب رویکرد غلط مدیران بنفش مخدوش گردیده بود و با سیاست گُل و بلبلسازی متولیان برگزاری جشنواره فجر، سعی میشد تا این رویداد مهم سینمایی به جشنی قبیلگی تغییر شکل پیدا نموده و به محفلی خصوصی برای نمایش تعدادی آثار بعضا خنثی و بیرمق مبدل شود و در نهایت تنها بودجهای میلیاردی فاکتور شده و معاش سالانه عدهای خاص را فراهم سازد و ...
۳/ به هر نحو معاونت ارزشیابی پسینِ جناب دبیر پیشین! که امسال از این معاونت کوچ نمود و جایگزین ایشان به عنوان دبیر سی و نهمین جشنواره فیلم فجر گردیده است؛ ظاهرا تصمیم گرفته تا سیاستهای غلط پیگیری شده در چند سال اخیر را اصلاح کند و بار دیگر جشنواره فیلم فجر را به ویترین سینمای ایران مبدل سازد. پس اگرچه برخی این اقدام را باور نکرده و با ذهنیت به دست آمده از مجموع عملکرد دولت بنفش در بیش از هفت سال گذشت، با دید شک تردید به چنین ادعایی مینگرند و معتقدند در پس پرده اتفاقات دیگری رقم خواهد خورد و ...؛ اما فعلا رویه پیگیری شده را می بایست به فال نیک گرفت و با هوشمندی نظارهگر ادامه امر بود.
۴/ بیتردید ویترین سینمای ایران، به معنای حضور حداکثری تولیدات و دستاوردهای سالانه صنعت سینمای کشور است. دستاوردهایی که سوای نظر از ضعف یا قوت خود کارنامه سالانه این عرصه مهم فرهنگی را نمایان ساخته و در کنار مشخص نمودن کیفیت سیاستگذاری فرهنگی، واقعیتهای بسیاری را در پیشروی اهالی سینما و متولیان امر قرار میدهد. پس اگر ممانعت صورت گیرد یا به هر دلیلی حضور آثار سینمایی با گزینشهای سلیقهای همراه شود این ویترین مخدوش شده و عملا خاصیت خود را از دست داده و دیگر نمیتواند به عنوان ابزاری کارآمد و واقعی از برای واکافت و واکاوی و همچنین تجزیه و تحلیل وضعیت سینما و جریان تولیدات سینمایی کشور محسوب شود.
۵/ متاسفانه در چند سال اخیر و بالاخص در عهد معاون پیشین نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی که در مقطعی با حفظ سمت و پس از آن به صورت انحصاری عنوان دبیری جشنواره را به دوش میکشید؛ بدعتی نهاده شد که مبتنی بر آن، آثار و تولیدات سینمایی کشور در عین دارا بودن شرایط و ضوابط در نظر گرفته شده در قالب فراخوان جشنواره فیلم فجر، مورد ارزیابی کیفی توسط جماعتی نامتوازن در هیات انتخاب جشنوارهی فیلم فجر قرار میگرفت. جماعتی که اساسا حکم کاتالیزور را برای این رویداد سینمایی یافته و در جایگاهی بعضا بیحساب و کتاب و عموما سلیقهای، صلاح میدیدند تا چه اثری به عرصه رقابت در جشنواره حضور پیدا نماید و چه اثری کنار گذاشته شود. البته از منظری، این شیوه مدیریت سبب میشد تا با اعمال نفوذ توسط دستهای ناپیدا در عرصه سینمایی، کارنامهای پاکیزه برای متولیان فرهنگی و سینمایی کشور رقم زده شود. کارنامهای پاکیزه که با پیگیری سیاست گُل و بلبلسازی به دست آمده و موجب میشد تا حداقل پلیدی و پلشتی و نا بسامانی و ناکارآمدی مدیریتی عیان شده و به صورت مشخص، مانع از ترسیم عمق و شدت وِلشدگی فرهنگی بر بستر تولیدات سینمایی میگردید. کارنامهای پاکیزه که به نوبه خود سبب گسترش ابعاد و موجودیت بخشیدن به ولنگاری فرهنگی و عمیق یافتن ابعاد آن در تولیدات فرهنگی و سینمایی میگردید. تولیداتی که عموما در ویترین سینمایی کشور رویت نمیشد و اساسا از دیده شدن آن در موعد جشنواره فیلم فجر ممانعت به عمل میآمد و در عین حال به صورتی مفرط در طول سال و در موعدهای اکران عمومی، پرده سینماهای کشور را به تسخیر خود در میآورد.
۶/ پیگیری سیاست گل و بلبلسازی از عرصه سینمایی کشور البته محدود به هیات انتخاب جشنوارهی فیلم فجر نمیشد و تاکتیک دیگر متولیان سینمایی در طی سالهای اخیر، حمایت از تولیدات مجهولی بود که بعضا با چراغ سبز معاونت نظارت و ارزشیابی وقت، برای تنشزدایی و جلوگیری از ممانعت در اکران عمومی و ...، اساسا فُرم حضور در جشنواره فیلم فجر را پُر نمیکردند. تکنیکی مدبرانه که اوج شاهکار ژنرالهای بنفش در عرصه مدیریت سینمایی کشور محسوب میشد و مصادیق آن را میتوان در مرور فرایند صدور و اعطای مجوز اکرانهای نوروزی مشاهده نمود. مجوزهایی که به عنوان پاداش برای فهرستی بلند بالا از این قبیل تولیدات عموما مبتذل در سالهای اخیر قابل ملاحظه میباشد.
۷/ سابقه بد مدیران بنفش و بالاخص سیاستکاری و سیاستبازی ایشان در طی هفت سال گذشته سبب شده تا برخی بر این باور باشند که چون برگزارکنندگان میخواستند جشنواره امسال را به صورتی انگشتشمار برگزار کرده و نمایش آثار را خلاصه به جمع گزینش شده و مد نظر خود با عنوان هیات داوران محدود نمایند و... پس سعی نمودند تا پیش از موعد انتخابات ۱۴۰۰ ژستی جدید به خود گرفته و با حذف موجودیتی با عنوان هیات انتخاب از پیکره جشنوارهی فیلم فجر، این رویداد مهم فرهنگی را که در عهد مدیریت ایشان با افول شدید مواجه شده بود را در فرایندی ظاهرسازی شده و کاملا رسانهای، به جایگاه اصلی خود با عنوان ویترین سینمای ایران بازگردانند!
۸/ پُرواضح است که جشنواره هفت نفره و یا نهایتا نُه نفره نه تنها ارزش و اعتبار ندارد؛ بلکه مضحکهای است با کارکرد هزینهکرد بودجه بیتالمال که با رزومهسازی برای مشتی کارگزاران فرهنگی همراه خواهد بود. پس ظاهرا ریاست محترم سازمان سینمایی و همچنین دبیر جشنواره سی ونهم فجر قرار است تا برای برائت جستن از چنین اتهامی، ظرفیت دیده شدن آثار را برای جمعی از اهالی رسانه و منتقدان سینمایی فراهم سازند. اقدامی مثبت که امید است در پَس خود با سیاست بازی خاصی که در عصر ژنرالهای بنفش شدت یافته، همراه نباشد و در نهایت به واقعیت پیوسته و اجرایی شود!
۹/ قطعا محدود ساختن جشنواره به هیاتی انگشتشمار و دیده شدن آثار در اتاقی در بسته و بدون حضور ناظر و تماشاگر حرفهای و اهالی رسانه و ... شائبه تقلب و تبانی را در چنین رویدادهایی قوت بخشیده و این در حالی است که شایعات بسیاری از زد و بند برگزارکنندگان جشنواره و اعمال فشار و نظر بر هیئت داوران در چند سال اخیر بر سر زبانها بوده و به شدت قوت یافته است. پس انتخاب هیات داورانی مُتخصص و متعهد در کنار اقدام صورت گرفته به منظور اکران آثار برای اهالی رسانه و منتقدان حرفهای سینما، میتواند سیاستی هوشمندانه قلمداد شود که در مجموع جشنواره سی و نهم را از بسیاری شائبهها برائت خواهد بخشید و اعتبار جشنواره فجر را در پیش از موعد چهل سالگی تامین خواهد نمود.
۱۰/ پنج ماه باز بودن سینما در ایام کرونا و عدم استقبال از حضور گسترده در محیط سینما، با وجود رعایت سفت و سخت پروتکلهای بهداشتی و همچنین عدم رغبت عمومی به حضور و تماشای آثار اکران سالنی شده در سی و سومین جشنواره فیلم کودک؛ دو تجربه ثبت و ضبط شده میباشد که میتوان مبتنی بر آن موضوع شکلگیری سینماهای مردمی و اکران آثار سینمایی در جشنواره سی و نهم را توجیه نمود. پس به نظر میرسد اگر با برنامه ریزی دقیق، موضوع سینماهای مردمی در این دوره از جشنواره نیز مطرح گردد؛ نه تنها خللی در رعایت پروتکلهای بهداشتی صورت نخواهد گرفت، بلکه سبب خواهد شد تا صنعت سینمای ایران از این انزوای مُطلق به در آمده و علائم حیاتی خود را در انظار عمومی به نمایش بگذارد.
۱۱/ در مجموع امید است تا برخی نگاههای منفی به تحولات مثبت جشنواره سی و نهم همچنان منفی باقی بماند و هیچ علامتی دال بر «کاغذی» بودن و «شعاری» بودن چنین اقداماتی اثبات نشود و جشنواره فیلم فجر بتواند پیش از موعد چهل سالگی، باردیگر ماهیت ویترین بودن خود را برای صنعت سینمای ایران بازیافته و کورسوی امید را در شرایط کرونای کشور بر پیکره آسیبدیده این عرصه مهم فرهنگی بازگرداند. انشاءالله
ارسال نظر